بررسی مفهوم، ابعاد و ویژگی های حوزه انقلابی (بخش اول)
تعریف حوزه انقلابی
با سلام و تشکر از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید. همانطور که مستخضرید مقام معظم رهبری مدتی است بر مقوله «انقلابی بودن» مجموعههای مختلف نظام اسلامی تأکید دارند. یکی از تأکیدات ایشان نسبت به انقلابی ماندن حوزه و خطر انقلاب زدایی از آن است. لطفاً به عنوان سؤال اول بفرمایید تعریف حوزهی انقلابی و ابعاد ومختصات آن چیست؟
بسم الله الرحمین الرحیم. صفت انقلابی برای حوزه از یک دید، قید احترازی است و از یک دید قید تاکیدی؛ همانند «انقلاب اسلامی» که برخی در مورد آن هم سؤال میکنند اسلام چه نوع پسوندی برای انقلاب است. آیا قید توضیحی است آنچنان که شهید مطهری عقیده دارند وبقیه داشتند که اساساً دو نوع اسلام نداریم، اسلام انقلابی یا غیر انقلابی نیست. اسلام بذاته انقلابی است. نه اینکه اسلام یک حقیقت باشد، انقلابی ضمیمهای به آن شود و مسلمانان دو دسته باشند. بعضیها اسلام انقلابی را انتخاب کرده باشند و بعضیها اسلام غیر انقلابی را انتخاب کرده باشند.
در مورد تشیع وتسنن هم همینطور است. تشیع و تسنن دو شعبه از اسلام نیستند. اسلام همان تشیع است ولی عدهای منحرف شدند آنها از حقیقت اسلام خارج شدند ولو به حسب به مقام اثبات هر کسی عقیده، بینش و نظری دارد. ولی نه این است که اسلام دو قسمت باشد. اسلام دو قسمت نیست. اسلام یک حقیقت بیشتر نیست و از میان مذاهب یک مذهب بیشتر حق نیست، لذا اسلام دو دسته نشد اسلام یک حقیقت است و به اعتقاد ما اسلام ناب اسلام اهل بیت عصمت «علیهم السلام» است ولی بقیه منحرف شدند و هر کدام به نوعی از حقیقت اسلام فاصله گرفتند.
دررابطه با حوزه ی انقلابی هم همینطور است. حوزه ی علمیه به عنوان یک مرکز وجایگاه سابقه دار و ریشه دار در رابطه با علوم و معارف اسلامی است. اگر در بعد از انقلاب میگوییم حوزه انقلابی شده است پس انقلابیون انقلابی را برپاکردهاند واین حوزه انقلابی باید بماند، نه به این معناست که حوزه دو بخش دارد، دوقسمت دارد، دو نوع میشود به آن نگاه کرد. حوزهای که فقط به کار حوزوی مشغول است و به انقلاب کاری ندارد وحوزهای که در آن علاوه بر مسائل حوزوی همراه با انقلاب و فکراضافی به نام انقلابی بودن و انقلابیگری فعالیت انجام میدهند. حقیقت حوزه انقلاب است و این وصف بیشتر وصف توضیحی به نظر میرسد تا احترازی؛ چرا؟ به خاطر اینکه در حوزه به دنبال تحقیق پیرامون مسائل، موضوعات، احکام و قضایایی است که دین برای بشریت آورده است و بنا است بشر را با این تعلیمات، آموزشها، دستورات، امرو نهی ها وتبین ها برسانند به قلهی کمال خودش و لازمه ی این کار این است که به اسلام عمل بشود و درست فهمیده بشود وبه مرحله ی اجرا در بیاید به این میگویند حوزه ی انقلابی. یعنی به دنبال اجرایی عینی اسلام در متن حیات بشر بودن و اقامه اسلام در قالب حاکمیت دینی بر اساس آموزههای اسلام ناب. این اندیشه که اسلام برنامه همه جانبه و عملیاتی برای هدایت و اداره امور جامعه دارد، نوعی نگرش است که از دل آن حوزه انقلابی در میآید.
آنچنان که درباره اسلامی کردن دانشگاه هم حرف همین است برخی بر این تصور هستند که اسلامی کردن دانشگاهها یعنی عکس امام را در صفحهی اول کتاب بچسبانند، شب چهارشنبه دعای توسل بخوانند، شب جمعه دعای کمیل، و ایام عزاداریها و مناسبتها پرچم بالا ببرند و چندتا شعار بدهند بعد دانشگاه میشود انقلابی و اسلامی! دانشگاه اسلامی یعنی فکر، بینش، برنامه و تحقیقات ما باید عمیق و بر اساس مبدأ و معاد باشد. این را میگویند دانشگاه اسلامی؛ حتی اگر همه ریش داشته باشند و یا بنر در ایام خاص بزنند اینها دانشگاه را اسلامی نمیکند. فکر باید اسلامی باشد،کتاب باید اسلامی باشد، حرف زدن باید اسلامی باشد، برنامهها باید بر اساس مبانی اسلام ووحی و دین ارائه شود آن وقت دانشگاه میشود دانشگاه اسلامی. البته مسائل رو بنایی هم باید باشد ولی آنها دانشگاه را اسلامی نمیکند لذا به نظر میرسد انقلاب هم همینطوراست.
پس کسی خیال نکند که حالا حوزه یک حقیقت است و انقلاب و انقلابی بودن حقیقتی دیگر و اکنون اینها با هم ضمیمه شدهاند و ما تاکید داریم که حوزه باید انقلابی بماند. نه این طور نیست بلکه حوزه اصیل شیعی در ذات خود انقلابی است و در طول تاریخ هم انقلابی بوده است. حوزهی غیر انقلابی ولو حوزه است اما مورد تأیید نیست، حوزه اگر انقلابی نباشد به همان مقدار از حقیقت دین خارج شده، حوزه آن است که آموزههای دین را آنچنان که اولیای دین پیغمبر و ائمهی معصومین خواستند عمل و پیاده کند واینها را در میان مردم نشردهد و دین را اصلاً عملیاتی کند.
هنری که مرحوم امام(ره) داشتند نسبت به همهی علمای بزرگوار دیگر که خدا همه را مزد و اجر عنایت فرماید این بود که اسلام را عملی پیاده کردند و نقش پیغمبران را بازی کردند و عملاً دین را به متن جامعه آورد. دین را در متن جامعه نشاند و پیاده کرد و فهماند که دین، آموزههای ذهنی گوشهی کتابخانه و برای نظریه پردازی صرف نیست. بلکه یک حقیقت تکوینی واقعی پیاده شدنی است که انبیاء این کار را کردند ومدتها بود که این چراغ سوسو میزد. ایشان این چراغ را کاملاً روشن کرد و گفت دین یعنی این. دین یعنی متن سیاست واجتماع. دین یعنی عین حقیقت، پیشرفت، جولان، ظهورو بروز داشتن درهمهی ابعاد زندگی ولذا حوزهی انقلاب همینطور است. حوزه به معنای واقعی این است و این را میگویند حوزهی انقلابی.
لذا اگر ما بخواهیم حوزه انقلابی را تعریف کنیم اینطور میشود تعریف کرد: حوزه انقلابی عبارت است از «مرکز آموزش رسالت انسانی و پرورش استعدادها وقوای ملکوتی و ممارست در تشخیص وظیفهی دینی در ابعاد مختلف به همراه تقویت حس تعاون وهمگرایی اجتماعی» البته این تعریف قدری نظری شد و اگر هر کدام از قیود را بخواهیم توضیح دهیم هم فرصت زیادی میخواهد هم بیان زیر مجموعههای هر کدام از حوصلهی یک گفتگو بیرون است. خلاصه این تعریف این میشود:
1. حوزه جایی است که درآن آموزش است نسبت به چیزی که یک انسان باید دنبال آن برود .
2. حقیقت انسانی انسان استعدادها و قوایی دارد اعم از مادی وملکوتی و حوزه جایی است که این استعدادهای ملکوتی انسان را پرورش دهد و عملیاتی کند.
3. اینکه به دنبال تشخیص وظیفه باشد و دائماً در حال رصد باشد که چه باید کرد؟ ما چه باید بکنیم؟کسی که نائب پیغمبر مکرم اسلام است، نائب حضرت صاحب الزمان است چه باید کند؟ در همهی ابعاد مختلف زندگی نه فقط در یک بعد خاص، اسلام از ما چه خواسته؟ که هم این موارد را تمرین کنیم و هم آماده شویم که آن را در جامعه پیاده کنیم.
4. نکته آخر اینکه اسلام یک دین جامع اجتماعی همه جانبه نگر است. اجتماعی هم به معنای عام آن، یعنی در فرهنگ، اقتصاد، سیاست، مدیریت، بهداشت و همهی ابعادی که زندگی انسان را در بر میگیرد. حوزه باید بتواند آموزههای اسلامی در همه این ابعاد را استخراج کند.
حوزه جایی است که در آن بتوانیم علاوه بر جنبهی آموزش، جنبه پرورش و تشخیص وظیفه را نیز تأمین کنیم و راه پیاده سازی این آموختهها درسطح جامعه را هموار کنیم؛ این چنین حوزهای میشود حوزهی انقلابی. تعریف دوم دیگری هم برای حوزه انقلابی به نظر میرسد که عبارت است از: «حوزه انقلابی، دانشگاهی است که معرفت آموز حقایق وجود، تربیت گر نفوس متعالی، به حرکت درآورنده روح خلاق انسانی برای ساختن فرد واجتماع ربانی است.» که قیدهای آن این موارد میباشد:
1. در حوزه انقلابی میخواهیم با حقایق وجود آشنا شویم. حوزه محلی برای آموختن چند اصطلاح خشک و بی روح نیست. ما به دنبال یافتن حقیقت هستیم. حقیقت وجود چیست؟ اعم از انسان و این جهان و مبدأ و معادی که درپیش است، در حوزه باید این زاویه را بشناسیم که حقایق وجود چه هستند.
2. نفس متعالی؛ انسان حقیقتی دارد به نام نفس که در حال تعالی و ترقی و بالا رفتن است و حقیقت انسان هم نفس اوست. حوزه نفسهای متعالی تربیت میکند. کاراصلی آن این است که نفسها را تربیت کند و ارتقا بدهد.
3. روح انسان خلاقیت دارد. ابتکار دارد. کارآفرین، فعال و کار ساز است. حوزه انقلابی حوزهای است که روح خلاق انسانی را به حرکت درآورد و عملیاتی کند تا هم فرد ربانی ساخته شود و هم اجتماع ربابی که مورد رضای خداست و اجتماعی که مطلوب خداست در همهی ابعاد و مسائل مختلف اجتماعی، فردی، سیاسی، اعتقادی، یک انسان ربانی میسازد که تعبیر دینی آن میشود: «عبدالله». پس برای نیل به حوزه انقلابی در چهار بعد باید اقداماتی صورت پذیرد:
1. آموزش
2. تهذیب
3. تخصص
4. ساختن جامعه که باید فرد و جامعه را در جهت آرمانهای دینی و اسلامی بسازد.
این یک نظر آزمایشی است.