نگاهی به مکتب فقهی قم، نجف و سامرا (بخش اول)
مکتب در معنای لغوی عبارت است از نوشتار و نوشتنی که ثابت و تثبیت شده است و از آن جا به کتابخانهها و مراکز علمی سرایت کرد زیرا نظریات علمی و منابع در آنجا ثبت شده و آراء و عقاید تثبیت میشوند و محلی است برای نوشتن و تثبیت اندیشهها.
مکتب در اصطلاح به ایدهها و آراء و نظریاتی گفته میشود که متفکرین آنها را ابداع و ابراز میکنند و در آن ابتکار و نوآوری داشته باشند. آرائی که ابتدا بهصورت تئوری است و بعد با تدریس و تحقیق و مباحثه آن را به عنوان یک نظریه در مجامع علمی طرح میکردند و چه بسا آن نظریه طرفدارانی نیز پیدا میکرد و در ساحتهای علمی حاکم میشد.
مکتب دارای انواع گوناگونی است. در زمینههای علوم عقلی، علوم نقلی و علوم تجربی و در دانشهای مختلف دارای مکاتب گوناگون سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، تربیتی، فقهی، اصولی و ... هستیم. مکتب علمی میتواند در هر زمینه ای که بشر برای حل مسئله ای از مسائل انسانی راه حلی را ابداع کند که بتواند حلال یک مشکل از مسائل و مشکلات جامعه باشد، شکل گیرد. پس در حوزههای گوناگون علم دانشمندان برای مدیریت و تدبیر مسائل جامعه و پاسخ به نیازهای بشری مکاتب علمی مختلفی را بوجود آوردهاند و در قالب آن مکاتب اقدام به بررسیهای علمی و حل مسائل جامعه بشری نمودهاند.
معنای مکتب در حوزه علوم اسلامی
در حوزههای علمیه مکتب یا مدرسه عبارت است از آن آراء و روشهایی که به ما نشان میدهد در رابطه با استفاده از دین و وحی الهی، در قالب کتاب و سنت بتوانیم برنامههایی را ارائه کنیم که مسائل نظری و عملی جامعه را حل نماید. نتیجه این امر حل مسائل دینی اجتماع است. پس اگر از مکتب فقهی، اصولی، فلسفی نام میبریم یعنی عده ای از علماء و اندیشمندان مسلمان قواعدی را ابداع کردهاند یا روشهایی را در حوزه بررسیهای اسلامی بوجود آوردهاند که در مسیر حل مسائل دینی جامعه اسلامی راههای جدیدی را میگشاید و نتایج بدیعی را پیش روی ما قرار میدهد تا از این طریق بتوانیم در حوزههای مختلف نیازهای جامعه أعم از حوزههای نظری و عملی که در ارتباط با دین شناخته میشوند راه حلها و پاسخهای مناسب را ارائه دهیم.
در حوزههای علمیه از آن جایی که فقه و اصول دارای محوریت و اهمیت بیشتری بودهاند، رشد و نمو مکاتب در این دو حوزه علمی بیشتر مورد توجه بوده است.
علم فقه در پی بیان احکام و عوارض افعال و حالات و اوصاف مکلفین است. یعنی حتی منحصر در افعال نیست و گاه از اوصاف و عوارض نیز سخن میگوید. فقه میکوشد تا با تعیین وظائف و اختیارات مکلف، راه سعادت را به روی او بگشاید و کمال او را در دنیا و آخرت تضمین نماید.