پایگاه اطلاع رسانی آیت الله محمد محمدی قائینی

پایگاهی برای معرفی آثار، اندیشه ها و برنامه های استاد محمد محمدی قائینی «دام ظله»

پایگاه اطلاع رسانی آیت الله محمد محمدی قائینی

پایگاهی برای معرفی آثار، اندیشه ها و برنامه های استاد محمد محمدی قائینی «دام ظله»

پایگاه اطلاع رسانی آیت الله محمد محمدی قائینی

استاد محمد محمدی قائینی در محضر اساتیدی چون حضرات آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی، میرزا هاشم آملی، بهجت، تبریزی، وحید خراسانی و فاضل لنکرانی در فقه و اصول بهره برد. همچنین معقول را از محضر اساتید معظم حسن زاده آملی، جوادی آملی و انصاری شیرازی فرا گرفت.
او هم اکنون سال ها است به تدریس خارج فقه و اصول و نیز تدریس اسفار و تفسیر اشتغال دارد.

بایگانی

حوزه و سیاست؛ آری یا نه؟

شما در تعریف حوزه انقلابی به چهار قید اشاره فرمودید. عده­ای سه ویژگی از تعریف شما را قبول دارند که حوزه محل درس و بحث و محل تربیت نفوس مستعده است اما معتقدند نباید آلوده­ی سیاست و اجتماع شود و ورود به عرصه سیاسی و اجتماعی حوزه را از حوزه بودن جدا می­کند؟

اگر کسانی چنین نظری داشته باشند عمدتاً از سر ناآگاهی است و مشکل آنها از عدم فهم صحیح معنای سیاست و اجتماع است. برخی خیال می­کنند سیاست یعنی دغل بازی و باری به هر جهت بودن و انواع و اقسام اقدامات نفس طلبانه و جاه طلبانه و غرق در لذات و امکانات دنیا شدن برای تأمین شهوت و التذاذات نفسانی؛ اگر سیاست این باشد، ما نیز با آن مخالفیم و آموزه‌های دینی به ما چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد که وارد چنین عرصه‌ای شویم. اما یقیناً سیاست در دین و بینش ما این نیست. اجتماع هم به معنی فعالیت­های تجاری یا لهو ولعب یا لغو نیست که بگوییم حوزه اگر دراین مورد وارد شود از حوزه بودن بیرون می­رود؛ خیر. اجتماع یعنی همان حرکتی که همه­ی انبیاء می­کردند. کارشان تربیت نفوس بود. کارشان سردمداری غافله‌ی بشریت در رسیدن به سعادت در همه­ی ابعاد بود.

سیاست یعنی در روابط و مسائل اجتماعی بین افراد و امت­ها قوانین و روش­هایی باید حاکم باشد که اراده خدا در آن تجلی پیدا کند و زیربار ظلم نروند. تقابل با جبهه استکبار و باطل و تلاش برای تقویت و گسترش جبهه حق در مقابل طاغوت از وظایف اصلی و اساسی عالمان دینی است. آن‌ها باید سیاست جامعه اسلامی یعنی صلاح و کمال را ترویج بدهند، ایستایی نداشته باشند، از مظلوم دفاع کنند، جلوی فحشا و منکر گرفته شود. البته در این رویکرد تعریف فحشا و منکر منحصر به امور اخلاقی نیست بلکه اقتصادی، سیاسی، مدیریتی، تربیتی که الان دنیا را فراگرفته است را نیز در بر می‌گیرد. این نیز یک مغالطه بزرگ تاریخی است که فحشا و منکر را در امور اخلاقی منحصر کرده‌اند و تنها در قبال آن وظیفه نهی و برخورد ایجاب کرده‌اند، اما در حوزه‌ها و عرصه‌های دیگر حیات اجتماعی سخنی از مصادیق فحشا و منکر زده نمی‌شود. همین امر موجب شده که برخی در حوزه وظیفه و رسالت خود را محدود به همین عرصه‌های خاص بدانند.

رسالت اجتماعی بر اساس آیات و روایات پرشمار از وظایف ذاتی و قطعی عالمان دینی است که در سیره انبیاء الهی و امامان ما همواره جریان داشته است. می­توانیم بگوییم هیچ امام و پیغمبری نداشتیم که یا کشته نشده باشد یا زندان نرفته باشد یا تبعید نباشد یا تحت فشار نبوده باشد؟ اگر آنها به اجتماع و سیاست کاری نداشتند، این همه تحت رنج و فشار نبودند. لذا اگر حوزه در آن عرصه وارد نشود به حوزوی بودن خود عمل نکرده است، یعنی در حقیقت مقداری از آموزه‌های دین وسیره انبیا و ائمه را زیر پا گذاشته و ساکت گذاشته است.

پس مسئله عکس آن چیزی است که مطرح می‌شود و اشکال به کسانی وارداست که می­گویند باید در محدوده خاصی فعالیت کنید. در سطح گسترده جامعه نباید فعالیت عمومی انجام دهیم. یعنی به سیاست و اجتماع به معنای کلان آن نپردازیم. این منش بر اساس آموزه‌های دینی مورد اشکال و سؤال است. حوزه علمیه شیعه افتخارش آن است که در طول تاریخ همیشه حوزه­ای بوده است که درهمه ی صحنه­ها حاضر بوده و تمدن ساز و تاریخ ساز بوده است. اما آن زمان که حوزه­ها وارد عمل نشدند، عقب نشینی و افول نصیب ما شده است و به جامعه عقب ماندگی و بی­فرهنگی رسیده است. نمونه­اش در افغانستان و پاکستان می­بینیم که از این فعالیت­ها برخوردار نبوده­اند و چه روزگاری دارند. یا کشورهای مسلمان افریقایی که دائماً زیر بار ظلم هستند و عملاً از تمدن اسلامی فاصله گرفته­اند.

شاخصه‌های حوزه انقلابی

اگر بخواهیم برای حوزه انقلابی شاخصه‌هایی ذکر کنیم، از منظر شما ویژگی‌های حوزه انقلابی چیست؟

اینکه بخواهیم بگوییم حوزه انقلابی چه ویژگی­هایی دارد که بتوانیم به آن بگوییم حوزه انقلابی به معنای دقیق و درست یعنی حوزه­ای که جامع و کامل است، هم از نظر ساختار درونی، هم از نظر تشکل ظاهری، هم از نظر فعال بودن و اجرایی بودن وعامل بودنش که حوزه به معنای واقعی آن است که این سه  بعد را باید داشته باشد هم از درون و هم از بیرون و نیز آثاری که می­خواهد از خودش صادر کند تا بشود حوزه­ی انقلابی؛ برای تبیین حوزه انقلابی و ویژگی‌ها و مختصات آن باید به از سه زاویه بحث و بررسی کنیم:

جامعه گرایی

حوزه انقلابی حوزه‌ای است که در میان جامعه باشد در میان جامعه بودن یکی از شاخصه­های اساسی است. کسی که بگوید من به مردم و واجتماع کاری ندارم و به غیر از خودم و خانواده­ام با کسی کاری ندارم یقیناً انقلابی نیست. در آموزه‌های دینی داریم که معصومین از عدم ارتباط گیری‌ها و انزوا طلبی‌ها نهی کردند. به نظرم خطاب به یکی از شاگردان بود که امام صادق(ع) فرمودند تو طلبه‌ی ما نیستی وقتی با کسی ارتباط نداری ودر چهارچوب تعینات خاص خودت زندگی می‌کنی.

البته جامعه گرایی و دغدغه جامعه داشتن تنها به ارتباط صرف و رفت و آمد، نیست بلکه علاوه بر آن دغدغه جامعه و مشکلات و مسئله‌های خرد و کلان اجتماعی داشتن و در صدد حل آن‌ها بودن، از ابعاد جامعه گرایی به شمار می‌آید. یعنی حوزه انقلابی خود را متعهد به حل مسئله‌های جامعه خود می‌داند. حال این مسئله‌ها در سطوح خرد باشد یا در سطوح کلان ملی و حاکمیتی فرقی نمی‌کند.

ضرورت شناسی

درک ضرورت­ها از دیگر ویژگی‌های حوزه انقلابی است. باید بفهمیم درجامعه چه می­گذرد و چه باید انجام دهیم. نباید سر را زیر برف کنیم و بگوییم در دنیاهر چه می­گذرد به ما ربطی ندارد. در این صورت ما دیگر حوزه‌ای اصیل و انقلابی نیستیم و باید ادعای پیرو اسلام وپیغمبر بودن را کنار بگذاریم.

دردمندی

حساسیت­ و دردمندی نسبت به کمبودها و مشکلات اساسی مردم و جامعه از دیگر ویژگی‌های حوزه انقلابی است. انسان نباید بی درد باشد. کسی که عالم دین است نباید شب راحت بخوابد. چه جامعه کوچک، چه ملت­های بزرگ مشکلاتی دارند، کمبودهایی دارند، نیازهایی دارندکه با فکر و برنامه ریزی حل می‌شود. نمی‌شود از کنار این نیازها گذشت و گفت به من ربطی ندارد.

برخوردار از بینش سیاسی

بینش سیاسی داشتن یعنی روابط حاکم بر جامعه را شناختن. یک دلیل اینکه ائمه و بسیاری ازانبیاء ما مظلوم بودند و گاه در فضای اجتماعی با بی مهری‌ها روبرو شدند و حتی کشته شدند، عبارت است از اینکه مردم بینش سیاسی نداشتند. در جامعه چه کسی حاکم است؟ مقصودش چیست؟ اصلاً چرا این فرد روابط سیاسی اجتماعی مردم را به عهده گرفته است و امور به دست اوست. مردم می­دیدند در جامعه این فرد عمامه دارد یا با پیامبر وصلت دارد یا کار دینی و قرآنی انجام می­دهد. خوب فرد دیگری هم همین امور را انجام می­دهد. لذا دیدیم که بین امام حسین و سایرین فرقی نگداشتند.کسانی که از کوفه آمدند درست است اهل جهنم و عذاب هستند ولی به حسب تربیت دینی و فکری هیچ آموزشی ندیده بودند. چون سرشان به زندگی خودشان بوده و اصلاً نمی­دانستند حق و باطل چیست. لذا امام حسین با وجود انقلاب خود و این کشتن خونین خود باعث شد هر کم فهم و بی سوادی هم بفهمد حق کجاست و باطل کجاست و کجا ظلم شده است و این چنین خواستند مردم را بیدار کنند.

امیرالمؤمنین خیلی خطبه خواندند وسخرانی کردند. امام حسن (ع) خیلی ظلم دیدند و خیلی به ایشان جفا شد و خیلی توصیه‌ها کردند باز هم مردم بیدار نشدند. ده سال امامت امام حسین(ع)، تا معاویه در حال خلافت بود ایشان فرصتی برای تبلیغ نداشتند. پس امام با یک حرکت پیش بینی شده و هدفمند مردم را بیدارکردند و روشن کرد که حق چیست و باطل کدام است. مردم مبادا ظاهر راببینید فرد وقتی بینش سیاسی نداشته باشد، فرق بین مسئولین را نمی‌فهمد. هر کسی مورد تأیید امام باشد را خوب می­داند. این فرد روزنامه جمهوری اسلامی دارد، فرد دیگر روزنامه انقلاب اسلامی، بین هیچ کدام نمی­تواند حق را بفهمد. پس خود را کنار می­کشد و سر در عبای خود می­کند تا وقتی که پرده‌ها کنار می­رود و یا جنایتی اتفاق می­افتد، مردم روشن می­شنوند و وقتی متوجه می­شویم که کار از کار گذشته است.

پس حوزه انقلابی باید برخوردار از بینش سیاسی باشد. جریان‌های فکری را بشناسد، حرکت‌ها و هدف‌های پس پرده را تحلیل کند. اقتضائات زمان و مکان را دریابد. در این صورت است که می‌تواند راهنمای خوبی برای جامعه باشد، در بزنگاه‌ها وظیفه خود را انجام دهد و جریان‌های حق و باطل را از هم تفکیک کرده و بصیرت خود را بین توده‌های مردم نشر و ترویج نماید.

آشنا با نظامات حاکم بر جهان

آشنایی داشتن نسبت به نظامات حاکم برجهان از دیگر ضرورت‌ها و ویژگی‌های حوزه انقلابی است. ما در دوره­ای زندگی  می­کنی

که مستقل نیستیم. هم دنیا برما مسلط شده، هم ما بر دنیا، هم ضررهای دنیا نصیب ما می­شود و هم سودهای دنیا. ما نمی­توانیم دور خود

دیوار بکشیم که ما مستقل هستیم چون اگر ما به دنیا کار نداشته باشیم دنیا با ما کار دارد. البته مقوله «استقلال» از شعارها و اهداف اساسی انقلاب است و منظور نفی استقلال نیست، بلکه حفظ استقلال در گرو شناخت نظامات اجتماعی است. اما گاهی برخی همین مفهوم مهم و حیاتی را بد معنی می‌کنند که باید توجه داشت. امروزه چتر استعمار آنقدر وسیع است وضربه­های دشمن آنقدر قوی و قاطع و کوبنده است که اگر یک لحظه غفلت کنیم اصل حیثیت خود را از دست داده­ایم. در همه­ی ابعاد اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی مثل خیلی از کشورها که زبان اصلیشان شده انگلیسی و فرانسه از بس که تحت استعمار بوده­اند، آداب و رسوم غربی­ها را یاد گرفته­اند و هیچ ریشه­ای ندارند. هیچ شخصیتی ندارند. چون اصلاً نشناختند که در چه دنیایی زندگی می­کنند و با چه کسانی ارتباط دارند. تعامل با افراد و دنیا، با همسایگان کوچک و بزرگ تأثیر متقابل بر انسان دارد و آن قدرتی که غالب است بیشترین تأثیر را برحکومت­های دیگر دارد. اگر کسی با بینش­های نظام­های حاکم بر جهان هیچ آگاهی نداشته باشد به زودی ضربه می­خورد و به گونه­ای از صحنه بیرون می­رود که تا مدت­ها متوجه نمی­شود چه شد که این اتفاق افتاد چون متوجه نیست در چه دنیایی زندگی می­کنه نمی­داند غرب چیست و شرق چیست .

گاهی مواقع تحقیقات عمیق نشان می­دهد صهیونیسم بود که مارکسیسم را  بوجود آورد و بودجه آن را تأمین کرد و در حدود یک قرن پیش انقلاب در شوروی پیش آمد.گاهی با چندین واسطه دنیا می­آید در لباس دوست کاری را انجام می­دهد که وقتی کار تمام می­شود آن موقع می­فهمند که ضربه از کجا خورده­اند. اگر انسان این موارد را نشناسد اصل حیثیت انسان و حوزه در خطر است

۹۸/۰۴/۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
امین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی